۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

جایگاه وکلا و حقوقدانان در کشور ما کجاست ؟

انسان آزاد آفریده شده و حق آزادی بیان و کردار در چارچوب اصول انسانی و اخلاقی را دارد و باید آزادانه زندگی کند و از حق و حقوق راستین و اساسی خویش دفاع نماید .
با نگاهی به گذشته و حال جوامع انسانها میتوان تا حدودی جایگاه اصلی و حقوق انسانها را شناخت و تعریف نمود .همیشه در مقاطع زمانی مختلف حکومت ها و افراد و گروه هایی وجود داشته اند که در تضاد رفتار و اندیشه بوده و عده ای بعنوام ظالم و عده ای هم مظلوم واقع شده باشند که در تاریخ از ناهماهنگی ها و ناهنجاری ها فراوان نوشته است اما واقعیت همیشه در بسیاری از اعصار وجود داشته است که بوده اند همیشه افرادی که از حق خویش آنچه در اعتقاد یا اموالشان بوده دفاع کرده و مینمایند و حتی افرادی شجاع ، مدافع حق و حقوق دیگران بوده اند .
نگرشی مختصر به امر وکلالت نشان از آن دارد که وکالت دیگران از دیر باز وجود وجود داشته و در جامعه امروزی شغل یا هنری  علمی تخصصی مطرح میباشد .وکالت علاوه بر اینکه یک شغل تخصصی است یک وظیفه اجتماعی و انسانی نیز میباشد . در واقع حیثیت یک وکیل حقوقی در قبال احساس مسئولیت و وظیفه ای است که در قبال شناخت حقوق انسانها و دفاع از مظلومین و بی پناهان دارد . حقیقت اینست که وکلا باید بیشتر از دیگران از قانون آگاه بوده و توانایی اظهار نظر آزادانه و نقد و بررسی قوانین را داشته باشد .
از مهمترین و شاید خطرناکترین مشاغل همانا قضاوت و وکالت است که کوچکتریت لغزش و اشتباه موجب شکست یا نابودی شغلی و حیثیتی و اخلاقی میشود . وکالت تابع شرایط خاص خود است که در اکثر مواقع استرس های ناشی از این شغل دامنگیر وکلا میگردد .
همانگونه که یکی از اساسی ترین حقوق انسانها حق برخورداری از دادرسی عادلانه و منصفانه برای همه بدون در نظر گرفتن گرایشات قومی و نژادی و ... است . از مهمترین زمینه مساعد برای دادرسی حضور وکیل آگاه ، توانا و شجاع است که با استقلال کامل بتواند از حقوق موکلین خود دفاع نماید . وقتی یک وکیل بدون ترس و هراس موقعیت مادی و اجتماعی نسبت به وظایف و شرح حقوق و جامعه حساس بوده و با دانستن حقوق و شجاعت و شهامت حضور در محاکم و ابراز حقایق بر اوضاع حقوقی محدوده فعالیت وظایف قانونی و انسانی مسلط باشد  بهتر میتواند به تعهد خویش و دفاع از حقوق پایمال شده عمل نماید .

۱۳۹۱ دی ۱۸, دوشنبه

سخنی با نظامیان



هر ملت و کشوری برای امنیت و حراست از تمامیت ارضی و موجودیت اش نیاز به نیروهای مسلح قدرتمند و مسلح دارد که در درجه اول وظیفه شان حفظ مرزها و مقابله با تهدیدات خارجی است . دراین میان نیروهایی هم برای امنیت داخلی و شهرها ، حفاظت از شهروندان در مقابل ناامنی و بی نظمی هستند . در هر صورت نیروهای نظامی و انتظامی هر کشور آزاد و مردمی با وظایفی مشخص و مشروح فعالیت میکنند که بایستی در چارچوب قوانین و در راستای ارتقاء امنیت حرکت نمایند . بگونه ای که شهروندان با حضور و وجود چنین نیروهای احساس آرامش و امنیت نمایند . اما در برخی حکومت های خودکامه و دیکتاتوری بعضاٌ یا تمام این نیروها برای اهداف خاص حاکمان ظالم و در صورت سرکوبی مردم استفاده میشوند که هم در گذشته و هم عصر حاضر شاهد چنین مواردی هستیم .
در نگاهی آزادانه و در چارچوب شرایط اخلاقی و انسانی یک سرباز دارای خصلت ها و ویژگی هایی باید باشد که اصالت و جایگاه مخصوص اش را نشان دهد . خصوصیاتی همچون توانایی و سلامتی جسمی و روحی ، دارا بودن منش پهلوانی و رعایت اصول اخلاقی و انسانی ، پیروی از دستورات ، منظم و مرتب بودن و از همه مهمتر داشتن انگیزه مبارزه با دشمنان و بیگانگان مهاجم و ... که بعنوان یک نظامی شجاع میتواند مطرح باشد .

همانگونه که جایگاه انسان و مقام انسانیت با دیگر موجودات و جانوران متفاوت بوده و دارا بودن شعور و فهم  انسان را از دیگر جانداران متمایز ساخته است و در جنگ و کارزار هم یک انسان کامل بایستی با جانوران وحشی فرق داشته باشد .
آنچه از گذشته و حال دیده میشود همواره انسان هایی که جوانمردانه مبارزه کردند و میکنند در ردیف و مقام انسانیت شناخته شده و جایگاه راستین انسانی را حفظ نموده اند . اما آنهایی که وحشیانه بصورتی نابرابر جنگ مینمایند بعنوان زشت ترین چهره ها و پایین ترین رتبه های آدمیت شمرده میشوند .
جنگ در مقابل دشمن ، چه بی سلاح و چه با سلاح هر اندازه که توازن  قوا هم وجود نداشته باشد ، حداقل جبهه مشخص و معینی دارد . اما حمله نیروهای مسلح به افرادی که سلاح در اختیار نداشته و پناهگاهی ندارند از نمونه های بارز سقوط اخلاق و انسانیت است که متاسفانه در برخی از مقاطع زمانی و مکانی شاهد آن بوده و هستیم  و تلخ تر و دردآورتر از آن دیدن صحنه های تاسف بار و تاثرانگیز در مملکتی که دارای پیشینه ای غنی تاریخی بوده میباشد . کشوری که آواز بلند دلاوران و جوانمردان مبارزش در زمان های بسیاری یادآور و بیانگر بهترین شیوه های رزم با رعایت اخلاق والا و اصول انسانی بوده است .
اینک سخنی با همراهان نظامی مان داریم که در این شرایط حساس جامعه مان در کدامین جایگاه و مرتبه قرر داریم . آیا نظامیان توانایی مقابله با دشمنان خارجی را دارند و آیا آنچنان که بایستی آمادگی لازم و بدور از مشکلات سیاسی و اقتصادی و خانوادگی را داشته باشند ، است . یا تبعیض و بی عدالتی حتی در این بخش هم بچشم میخورد . آیا اهداف اصلی و راستین ارتشیان ایران زمین مشخص و روشن است یا در فضایی از سرگردانی و حیرت بسر میبرند ؟
در این مدت چندین سال آیا به حقوق و مزایا و جایگاهشان ترتیب اثر داده شده یا همچنان در لبه پرتگاه هستند ؟
و سخن مهمتر با نیروهایی که بعنوان انتظامی در داخل شهرها مستقر هستند . در ابتدای عضویت در این مجموعه با چه اهدافی وارد شدید ؟ آیا برای حفظ امنیت شهروندان و کمک به هموطنان و احترام به حقوق مردم یا شکستن حرمت دیگران و ناامن کردن اماکن و خانه های مردم ؟
وظیفه پلیس چیست ؟
آیا وظیفه نیروی انتظامی تلاش برای نظم و امنیت جامعه باید باشد یا خود متجاوز به حقوق اولیه و اساسی شهروندان میباشد ؟
رعایت سلسه مراتب و اجرای دستورات مافوق به چه قیمتی ؟ آیا به قیمت از دست دادن وجدان و شرافت انسانی میشود هر دستوری را اجرا نمود ؟
براستی برخورد مسلحانه و چندین نفری با یک نفر بی پناه و بی دفاع هموطن نشانه چیست ؟
میتوان تصور کرد که هنوز افراد زیادی در نیروی انتظامی هستند که خواهان رعایت انصاف و جوانمردی در برخورد با مردم باشند . اما این نکته را هم بایستی توجه داشت که وظیفه اصلی پلیس ایجاد فضایی امن برای شهروندان است ، نه مقابله با هنرمندان ، اندیشمندان و آزادیخواهان و جوانان که این امر کاری بس ناپسند است و باید به آینده ای نزدیک چشم دوخت که ستمدیدگان و زخم خوردگان بزودی همین دست بندها و پابندها را به جنایتکاران و ستمکاران میزنند و آن روز دور نیست و تردیدی وجود ندارد چرا که همواره چرخش روزگار اینگونه بوده است و گماشتگان و داروغه های هر حکومتی زودتر از حاکمان زورگو و ظالم به مجازات رسیده اند طوری که فریادرسی نخواهند داشت و کسی از آنها حمایت نخواهند کرد .
توصیه به نیروی انتظامی و نظامی اینست که خود را درگیر ماجراهای فریب و زور و تزویر نکنند و از غافله دزدان و غارتگران دوری بجویند و از مقابله با مردمی که از ستم و ظلم حاکمان مستبد به ستوه آمده اند و برای آزادی میهن و جلوگیری از ویرانی بیشتر سرزمین شان بپا خاستند برحذر باشند و بدانند بزودی دوره سیاه و ننگین به پایان میرسد و زمانه روشن و با عزت خواهد رسید .
به امید فردایی بهتر با حضور همه اقشار و گروه ها و آزادی سرزمین پاک ایران زمین و جایگاهی شایسته برای همه خدمتگزاران به مردم ایران .

۱۳۹۱ دی ۱۲, سه‌شنبه

بیانیه دوم جنبش دادجویان رزمگاه کماندو ایران ( سخنی با رسانه ها )



زیباترین زینت هر انسان راستگویی و درستی در گفتار است و زشترین کار دروغگویی میباشد .
راستگویی و حقگویی همیشه زیباست و برازنده انسانهای آزادیخواه و درست کردار است و همواره بیادماندنی ترین خاطره های نیک روزگار میماند و از این میان شهامت و امانت را در خود آمیخته دارد . اما دروغگویی بسیار کاری نکوهیده و ناپسند بوده و چهره های دروغگویان را هم زشت میکند و با درونی از خیانت و ترس عجین است .
مطمئنا هیچگاه و هیچ چیز ثابت و ابدی نیست و فقط کردار و گفتار نیک وپسندیده به یادگار میماند همانگونه که فضاهای سرد و ناامیدی میگذرند و جای خود را به امید و روشنایی میدهند و این قانون طبیعت و گردش روزگار است که همه چیز در حال تغییر و حرکت هستند و هیچ چیز جز ذات خداوند یکتا در عالم جاودانه و ابدی نیست .
انسانها ، کشورها ، موجودات و موقعیت های طبیعی و جغرافیایی در هر مقطع و در زمانه خود دستخوش حوادث و رویدادهای گوناگون چه تلخ وشیرین و چه با ویرانی و آبادی با ظواهری متفاوت بوده و هستند و در برخی مواقع عده ای وقایع را با احساس خود چه به دلخواه و چه با فرمان و اجبار ثبت میکنند و به برگ های تاریخ می افزایند که هم اینک برخی دست نوشته ها و سنگ نوشته ها و آثار فرهنگی و باستانی بجای مانده حکایت از شناسه های  تاریخی هر قوم و قبیله و ملتی دارد و هر ملتی با گذشته خود عجین و زنده است . بگونه ای که بسیاری ملاک و معیار ارزش گذاری مملکت خود را از میراث فرهنگی و تاریخی بجای مانده  از گذشته سرزمین شان میدانند .

۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

داد از ایران ستیزان داریم حال آنکه خود در سکوت آرمیده ایم



درود میفرستیم به پیشگاه ملت عزیز ایران و همه  آزادگان دادجو و پاک سیرت و امیدواریم بزودی فضایی دلنواز از آزادی را در آغوش بگیریم  و نغمه های مهر و دوستی را در ژرفای درون بشنویم و بار دیگر زمانه ای آرام و همراه با تلاش برای رسیدن به پیشرفت های ارزشمند در عرصه های گوناگون فرهنگی ، علمی ، هنری ، اجتماعی ، اقتصادی و . . .  را بنگریم و آنچنان که در خور مردمان این سرزمین پر آوازه است را احساس نماییم . و آن روز نه دور است نه نزدیک ، که بستگی به تلاش و مبارزه امروزمان دارد . اگر بخواهیم و از هم اکنون آغاز نماییم و زنجیرهای ستم و بیدادگری را پاره کنیم و دیوارهای کینه و دشمنی و دوری را فرو ریزیم ، آزادی و رهایی را خواهیم دید و گر بنشینیم و همچنان تماشاگر بیدادگری ها  باشیم همچنان در زندان و دیوارهای محصور مانده و دشمنان و بیگانه پرستان و ایران ستیزان به سراغ همه خواهند رفت آنچنان که تاکنون بر هر قوم و قبیله و گروهی وحشیانه تاختند و هر سخنی راستین و هر بیان آزادیخواهانه ای را سرکوب کردند .
نشستن و تماشا کردن این همه ظلم و ناعدالتی نه تنها زندگی را سخت تر و عزت و اقتدار و ابهت هر ایرانی اصیل را زیر سوال میبرد بلکه برگ های تاریخ را نیز با نوشته های دردآور پر میکند و براستی باید دید که این روزگار ما به مشابه کدام دوران تاریخی این سرزمین خواهد بود . آیا یادآور دوره های شکست از بیگانگان و سرسپردگی برخی وطن فروشان خائن و غارت سرمایه های مملکت و تاراج اموال مردم است یا دوره های سرشار از عزت و جوانمردی و پیروزی های غرورآفرین و زمانه های پیشرفت و اوج تمدن و فرهنگ والاست . آیا همچون زمان هجوم  وحشیان و بد سیرتان به این خاک پرگهر که تلخ ترین رویدادهای تاریخی این سرزمین در آن ثبت شده است یا زمان اقتدار و ابهت و پیشرفت و آبادانی این مرز و بوم میباشد.


ای ایرانیان آزاده :
جهان پیشرفته امروزی مدیون دسترنج و نتیجه علوم و هنر ایران و ایرانی است و تمدن کهن این سرزمین همچون نگین های درخشان در همه جهان شناخته شده است و دانشمندان و اندیشمندان ایران در نزد بسیاری از جهانیان نام آشنایند و اینک ما با فرهنگی غنی با پیشینه ی پر بار تاریخی در کدامین جایگاه قرار داریم ؟ براستی به همدیگر چه خواهیم گفت و هم برای آیندگان چه ثمره و نتیجه ای از این روزگار را خواهیم گفت ؟ باری دیگر بنگریم که این دوره زمانی را با کدام دوران تاریخی سرزمینمان میتوانیم مقایسه کنیم ؟
دوره اشغال میهنمان توسط دشمنان بیگانه یا زمان حکومت های ظالم و فریب کار ؟
در کتاب های تاریخ و در نوشته های درسی نسل حال و آینده چه خواهند نوشت . آیا از سکوت دردناک در مقابل حجم وسیع ظلم و بیدادگری و تحقیر و سرکوب و ویرانی و سقوط فرهنگی و علمی و اقتصادی این دوره خواهند گفت و یا از حرکت و تلاش و رزم و مقابله با ستمکاران و غارتگران خواهند نوشت ؟
در این زمانه ی دردآور به دقت بیاندیشیم و  سرنوشت خودمان را مشخص نماییم که آیا پس از این همه ویرانی ها و نابودی ها باز هم سکوت خواهیم کرد یا با جهش و رزم و مبارزه ای بیاد ماندنی مسیر ناپسند کنونی را دگرگون مینماییم ؟
اینک می بینیم که چگونه نسل های گردشی در سرزمینی آباد که هم اکنون ویرانه ای سوخته گردیده نظارگر ستم ها و بیدادگری ها هستند . از ارعاب و ترساندن مردم با سلاح و کشتار و ویرانی و اسارت گرفته تا فقر و نداری و اعتیاد و خاموشی همگی از دورانی تاریک وسیاه خواهند نوشت . در این هنگامه سخت و دشوار که رنج ها و دردهایش ذهن های ایرانیان و آگاهان تاریخ به دور دست ها و نوشته های تاریخی میبرد یاداور تاریخ هایی از زمان های هجوم بیگانگان و خیانت بیگانه پرستان است که خاطره های دردآور را بجای خواهد گذاشت .
اگر سکوت مان تاکنون همچون اعتراضی خاموش و همراه با فریادی در درونمان بود و این همه بیدادگری ها و ستم ها را فقط در دل ها میریختیم و نگه میداشتیم اینک آیا زمان بپاخاستن و شکستن سکوت مرگبار نیست ؟ و اگر بنشینیم و همچنان منتظر معجزه ای برای رهایی از این بند ها و حصار های اهریمنان و دشمنان ملت و کشور ایران باشیم آیا نجات خواهیم یافت ؟
بیاییم خود را باور کنیم که هنوز هم زمان ایستادگی هست و همچنان میشود با همبستگی و همراهی یکدیگر آوازه ای بلند از حماسه و رزم وپایداری به نمایش بگذاریم .
با نگرستین به حال و روز کنونی کشور و نحوه برخورد و زندگی و واکنش ملت ایران نسیت به حوادث و گرفتاری ها و نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی موجود که همه به نوعی درگیر آن هستند را میتوان در افقی از آینده ای نه چندان دور حس کرد . همین بس که نگاهی کوتاه به موقعیت و وضعیت این زمان داشته باشیم و با خود بیاندیشیم که براستی جایگاه راستین این سرزمین چگونه و در کجا قرار دارد . اکنون چگونه انسان های بر این سرزمین سرشار از ثروت حکومت میکنند ؟ آیا مسئولینی که مدیر و دلسوز و کاردان هستند یا روسایی که غرق در شهوت و قدرت در فکر چپاول و اختلاس میباشند ؟ و آیا سرمایه های ملی به سمت پیشرفت هزینه میشود یا سراشیبی سقوط ؟ در این روزگار مرتبه ارزشهای دینداری  و خداپرستی در کجاست ؟ آیا بسوی ایمان و درستی پیش رفته و یا شاهد مسخ و نابودی ارزشهای والا هستیم ؟
در کشوری که دارای سنت های پسندیده و فرهنگ غنی بوده و هنوز هم آوازه آن برای جهانیان آشناست  ، هم اینک فرهنگ و تاریخ و هنر در کجا قرار دارد و جایگاه آداب و رسوم نیک و میراث فرهنگی که شناسه های یک کشور دارای سابقه غنی و متمدن است ، کجاست ؟ آیا در مسیر حفظ و نگهداری بوده یا در پرتگاه های ویرانی و دره های نابودی است ؟ با نوآوران و هنرمندان چگونه برخوردی میشود ؟ آیا در حال پیشرفت و ارزش گذاری یا سرکوب هر هنرمند و فرهنگی آزاده است  ؟
در این میان نیروهای انتظامی و قوای نظامی چگونه برخوردی داشته اند و دارند ؟. آیا در مقابل دشمنان و بیگانگان مسلح می جنگند یا با سلاح های گرم و نامتعارف در مقابل مردم و جوانانی بی سلاح قدرت نمایی میکنند ؟ مگر نه این است که قوای نظامی هر کشوری با سرمایه و حقوق همان ملت برای دفاع از تمامیت ارضی و تهدیدهای خارجی هستند، پس چگونه دهها نفر مسلح سیاه پوش برای یک نفر بی سلاح  و بی پناه نقشه هجوم میکشند و نابرابرترین مقابله نظامی را آشکار میکنند ؟.
هنرمندان ، نوآوران ، نخبگان ، دانشمندان ، پژوهشگران ، و مخترعان ایرانی در کدامین جایگاه و مکانی هستند ؟ آیا آزادانه در فضایی از حس عشق و پشتیبانی در تلاش هستند یا برخی سرخورده و سکوت پیشه کرده و برخی از این کشور هجرت نموده و جلای وطن کردند ؟
حیثیت شهروندان ایرانی در ایران و جهان در چه جایی قرار دارد ؟ آیا همچون شهروندان بسیاری از کشورها مورد احترامند یا مورد هتک حیثیت قرار میگیرند ؟
نویسندگان و خبرنگاران و نیروهای رسانه ای را باید در کجا یافت ؟ آیا آزادانه و بدون ترس از جان و نان مینویسند و دردها را میگویند یا آنچه دیگران و حاکمان ظالم میپسندند ، مینویسند و در مقابل حقایق بسیاری سکوت میکنند ؟
جوانان ، این آینده سازان دیار کهن چگونه جایگاهی دارند ؟ آیا سالم و سرزنده و شاد و پرتوان در حال تلاش و حرکت به سوی خوشبختی و موفقیتند یا سرخورده از زندگی و در دام اعتیاد و گرفتار رنج و دوری از آزادی و درگیر با بیکاری و نداری اند ؟
کودکان و خردسالان چگونه هستند ؟ آیا آمادگی رشد جسمانی با فرهنگ و موقعیت اجتماعی را دارند و آیا به سمت و سویی که شایسته فرزندان ایران است ، میروند یا برخی بدور از حادثه و برخی در اندیشه و تلاش برای امرار معاش هستند ؟
مدارس و دانشگاه ها در چه وضعیتی هستند ؟ آیا آنچه بایستی امکانات لازم جهت تحصیل ،  تهیه و تامین شود است یا در مکان هایی ویرانه چه از نظر آزادی و چه از لحاظ امکانات مادی هستند ؟ 
حقوق اجتماعی و رعایت قوانین به چه بیانی تعریف میشود ؟ آیا رعایت حقوق بشر و انسانی صورت میپذیرد و یا حتی قانون داخلی هم اجرا نمیشود و دست مایه ای برای ظلم به مردم است ؟ و آیا عدالتی در بیدادگاهها دیده میشود ؟
سخن از درد و دلتنگی ها بسیار است و بسیارتر از آن که تصور نماییم چه شنیده ها و ندیده های که در آینده شنیده و دیده میشود . عمق فاجعه بسیار بیشتر از آن است که بخواهیم به همه موضوعات بپردازیم و همین دیده های روزانه در شهر و دیارمان خود گواهی است که بیاندیشیم و برای برون رفت از این هیاهوی ساختگی که با سکوتمان عجین گردیده راهکاری مناسب بیابیم و چه راهکاری بهتر و شایسته تر از تلاش برای رهایی از تارهای عنکبوتی و باتلاق های سنگین با شکستن سکوت است .
برای یافتن مسیرهای حرکت و تلاش پیشنهادها و دیدگاه های هم میهنانمان را پذیراییم تا دست در دست هم بسوی ایرانی آزاد و آباد پیش رویم و روزنه های امید را بر گذر از تاریکی و رسیدن به روشنایی در میان همه  میهن دوستان زنده و پاینده نماییم .
در این برهه حساس تاریخی گروهی منسجم از نیروهای رزمگاه کماندو ایران پیمان بسته اند تا همراه با مردم عزیز ایران برای آزادی سرزمین پاک تلاش و مبارزه نمایند . دستان مهر و دوستی همه را به گرمی میفشاریم و با سرود رهایی به پیش خواهیم رفت و با یاد کردن مبارزان آزادیخواه و شهیدان راه آزادی حماسه ای بزرگ را خواهیم آفرید و در این راه مطمئن هستیم که خداوند یاریمان میکند و همراهی مردم را خواهیم داشت .
درود بر اندیشه های والا و مبارزان آزادیخواه و همه رهروان درستی و راستی
به امید پیروزی بزرگ

۱۳۹۱ دی ۷, پنجشنبه

پیشداد رزم آزادیخواهان بسوی آزادی



سپیده سخن سپاس و ستایش پروردگار مهربان و توانا که دوستی ها و دشمنی ها
را در پاکی ها و زشتی ها نمایان ساخت و انسان را در میان آفریده ها برتری
داد و او را به اندیشه نیکو و اندامی زیبا آراسته نمود و توانایی برای
تلاش و دانایی برای پیرایش داد ماندنش در زندگی را با با جنبش و رفتن
آمیخته نمود
خدایا
سپاس بی کران به درگاهت مینماییم که راه آزاد زیستن و نیک بودن و شایسته
رفتن را آموختی و برای رسیدن به جایگاه راستین انسانیت و دادخواهی از
بیدادگران را در نهادمان گذاشتی که در این گذر زندگی، آنگاه که ستم و
بیدادگری نمایان شد گر بخواهیم و بکوشیم یاری مان مینمایی تا داد از
بیدادگران بستانیم که بدینسان شیرینی آزاد زیستن را خواهیم چشید
---------------------
 
پیشدادمان را به این زمانه آغاز میکنیم
در سرزمین بلند و پر آوازه ای بنام ایران که سخت ترین و پایین ترین اندازه
تاریخی خود را میگذراند
فراوانی ستم و بیدادگری که در پس خاموشی و سکوت مردمانش هست در فضایی از
ترس و هراس از هر دو سو   چه آنانی که ستم میبینند و هم آنانی که ستم روا
میدارند
هراس ستمکاران از بیداری و بپاخاستن ستمدیدگان است
و ترس ستمدیدگان از شمشیر و تیغ ستمکاران باشد
هر چه باشد چرخش روزگار همیشه اینگونه بوده و هست که ترس ستمدیدگان خواهد
ریخت به هراس ستمکاران افزوده خواهد شد
راه پیروزی آگاهی و ایستادگی در روبروی ستمکاران و بیدادگران است و نشانه
های آغاز مبارزه همانا خواستن و جنبش نخستین است که همچون رودهای کوچک با
همبستگی به هم میپیوندند و رود بزرگ آزادیخواهی را به دریای پیروزی
میرسانند
زمان میگذرد و کسی را توانای باز ایستادنش نباشد و زندگی با آمدن و رفتن
همگون است و کسی را زندگی جاودانه نباشد
روزها و شبها از پی هم میایند و دوران کودکی و نوجوانی و جوانی روزی به
پیری میرسد و فرجام مییابد  در این میان چیزهای با ارزش و گرانبهای
فراوانی است که آمیخته با صورت و سیرت انسانهاست و یکی از ارزشمندترین ها
 
همانا جان آدمی است که برای آن بهای گوناگونی نوشته اند  برخی بسیار
ارزان و برخی بسیار گرانبها از آن میخوانند و میگویند که ارزانی و گرانی
آن پیچیده در اندیشه و هدف و کردار آدمیست
آنچه از گذشته بیادگار مانده است اندازه و جایگاه تلاش و مبارزه و
ایستادگی انسانهاست چه پیروزی های افتخار آفرین و چه شکست های ننگین ، هر
چه نوشته تاریخ باشد همانا آزادگی و جوانمردی و دلاوری مردان و زنان این
سرزمین کهن است که زینت تاریخ گشته و این خاک پاک را جایگاهی از شایستگی
های فرهنگ و دانش و هنر و رزم و حماسه به جهانیان شناسانده است
سالها پیش جوانانی از نسل کوروش و فرزندان ایران در هنگامه ای نیک به گرد
جوانمردی والا از تبار آریایی و افتخار آزادگان آمدند و آوایی رسا و
فریادی شیوا از فرهنگ و هنر این مرز پر گهر سر دادند و کردار و گفتار شان
را به درستی و راستی آمیخته نمودند
و آنچه از زبان و فرهنگ و میراث گرانبهای این سرزمین در حال فراموشی بود
را با آوازی از رزم و مهر و دوستی سر دادند و آنچه نیاز جوانان برای
زندگی شرافتمندانه و سرافرازانه بود را با تلاش و شکیبایی و آموختن نیکی
ها انجام دادند .
اما دست بیگانگان با همه زشتی ها بر سر آنان فرود آمد و پس از آنکه
نتوانستند این پاک سیرتان را آلوده کنند به دشمنی با آنان پرداختند و از
هیچ  ستمی کوتاهی نکردند
اکنون از همان نسل زخم خورده و همان یارانی که ستمهای فراوان بر هم
میهنانشان را نگریستند و دردهایشان را حس کردند بپامیخیزند تا پاسخ
نابرابری ها و ستمها را بدهند
اینک گروهی از نیروهای جوان سرزمین اهورایی در زمانه ای سخت که سرشار از
بیدادگری و ستم هست آماده اند تا در گرفتن حق اساسی و رسیدن به آزادی
تلاش و مبارزه ای جانانه نمایند و بر این رزم جوانمردانه شان پیمان بسته
اند تا پیروزی بر دشمنان و شنیدن شمیم و اوای ازادی کوتاه نیایند و از
پای نایستند
گروهی که همواره کردار نیک انجام دادند اما بدخواهان آنها را بدکیش خواندند
همانانی که در بامدادان آوای ستایش پروردگارشان را سر دادند اما پاره
کنندگان رشته های دین آنها را بدنام خواندند
همانهایی که از سیاست و دورویی خود را بر حذر داشتند اما ریاکاران
خواستار گرفتار کردنشان در فتنه ها شدند
جوانانی که در اندیشه زنده نگاهداشتن  زبان و فرهنگ اصیل میهن خویش بودند
اما دشمنان فرهنگ و زبان این سرزمین آنها را فریب خورده خطاب کردند
جوانمردانی که از همه توان و نیروی خود در یاری رسانی به درماندگان و
حادثه دیدگان استفاده کردند اما این کردار نیکشان در دیدگان اهریمنان بس
ناخوشایند بود
آری در سرزمینی که نادان گرامی و دانشمند لب فروبسته است بهترین آداب و
کردار را انحراف میخوانند و پاکترین جایگاه در سرزمین پاک ایران را خانه
دشمنان میگویند
چه تلخ است نگریستن به زمانه ای که جوانان پیر و پیران فرسوده گشته اند
راستگویان را دروغگو میخوانند و دروغگویان بر مسند نشسته اند
اری ما از تبار آزادگان و فرزندان سرزمین ایرانیم
سالهای که در قطعه ای سبز از سرزمین سبزمان با اندیشه ای نیک و کرداری
شایسته در تلاشیم و عمر و زندگانی مان را آمیخته با رفتار و کردار پاک
نموده ایم و در جایگاهی نیک که بنام زیبای رزمگاه کماندو ایران است گرد
آمدیم و از قوم و قبیله ای از سرزمین ایران دستان مهر و دوستی و همبستگی
را فشرده ایم تا نه در گفتار و شعار بلکه در عمل و کردار جایگاه بزرگ و
بلند  ایران را نمایان سازیم
در خاکی پاک از خاک پاک ایران زمین افتخار شاگردی بزرگ مردی از تبار
پاکان را داشته ایم
استادی فرزانه و والا گهر که آنچه آموخت همه از درستی و راستی و عشق
و دوستی و آوازه ای بلند از فرهنگ والای سرزمین و آیین مان بوده است

بزرگ مردی که جوانی و عمر گرانبهایش را در راه اعتلای فرهنگ پاکمان و
گسترش درستی و راستی و یاری به هم میهنان صرف نمود و با شکیبایی و
پایداری دیدنی اش الگویی ارزنده برای نسل جوان بود
هم او که در مجموعه ای نوین ورزشی و رزمی طرحی زیبا و برنامه ای مدون و
موثر پایه گذاری کرد و برای نخستین بار فرهنگ و زبان ایرانی را در قالب
ورزشی جذاب و مجموعه ای فرهنگی امدادی گنجاند و با هر واژه ای زیباترین
فرهنگ و اداب و کردار و گفتار نیک و شایسته را نمایان ساخت
و نام زیبای  رزمگاه کمان دو ایران را بر آن نهاد
جوانمردی خستگی ناپذیر که با اهدافی والا هنگامه ای زیبا و مورد پسند
جوانان این مرز و بوم ساخت و آنچه تشنگان فرهنگ پاک از سراسر این سرزمین
به سویش شتافتند به نیکی نگاهداری کرد به شایسته ترین شیوه پرورش داد و
آنچه نیاز نسل جوان بود با آشتی در طبیعت و آمیخته با کردار و گفتار نیک
آموزش داد و در برهه ای حساس نسل جوان را با آنچه بایستی آشنا میکرد
شناساند
استاد عبدالحمید باقریان جمنانی « یکیتا » که برای همه خوبی هایش
گمنام بود اما همیشه نام و کردارش جاودانه خواهد بود
هر چه کرد همه نیکی بود و درست و راستی اما آنچنان با او دشمنی کردند که
غارتگران تاریخ اینگونه نکردند او که به یاری خدا روی پای خویش ایستاد و
علیرغم مشکلات و سختیهای فراوان دست نیاز بسوی کسی دراز نکرد
اما نه تنها کمکی نشد بلکه آنچه با تلاش فراوان بدست آورد در دید حاکمان
خوشایند نبود
و دشمنان آنچه در توان داشتند بر او و مجموعه و یارانش تاختند و میدان
نبردی بیدادگرانه و نابرابر ساختند
براستی جرمشان در دید دشمنان و غارتگران چه بود ؟
آری رفتار جوانمردانه ای که همه آزادگان راستین تاریخ از آن پیروی کردند
و نخواستند نامشان به همکاری با حاکمان ستمگر نوشته شود
از او درخواست شده بود تا همچون بسیاری از رشته های رزمی در خدمت حکومت
قرار گیرند و روبروی مردم بایستند اما او نپذیرفت و ایستادگی کرد و این
عدم همکاری برای او مجموعه تحت مدیریتش بس هزینه بر بود
به سیاهچالشان انداختند و هر گونه ظلمی روا داشتند
روستایی که رزمگاه در آن واقع بود را از برق و آب و جاده محروم کردند و
هرگونه حقوق اجتماعی را از آنها دریغ کردند
به این هم بسنده نکردند و ساخته های با رنج و سختی یاران را نیز ویران
کردند و دست به غارت و دزدی اموال مردمان و اهالی زدند و بیشرمانه ترین
هجوم وحشیانه را انجام دادند
هر چند استاد گرانقدر مان با ایستادگی و صبر فراوانش هنوز اقدامی در
مقابله با اهریمنان بصورت ظاهری نکرده اما برخی از شاگردانش با دیدن این
همه ستم و بیدادگری سوگند یاد کرده اند تا پاسخ دندانشکن به دشمنان و
اهریمنان بدهند و از این زمان جامه رزم بر تن میکنند تا داد از بیدادگران
بستانند و همه ستمکاران و غارتگران این سرزمین اهورایی را به مجازات
برسانند
هر آنکه برای آزادی سرزمین پاک ایران و مبارزه با اهریمنان آماده رزم و
همکاری باشند به گرمی دستانشان را میفشاریم و با تلاش و رزم امروزمان
برای تاریخ و آیندگان پاسخی شایسته میگذاریم که براستی امروز بپاخاستیم و
درفش مبارزه با ستم و ظلم را برافراشتیم و بر این کارمان افتخار میکنیم
هرچند جان خویش را در گرو این مبارزات گذاشته ایم اما مرگ افتخار آفرین
را بر زندگی ذلت بار و ننگین ترجیح میدهیم و تا رسیدن به پیروزی بزرگ از
پا نخواهیم نشست
ایرانیان آزاد اندیش با ما همراه شوید که هنگامه گذر از تاریکی و رسیدن به
روشنایی است
درود بر همت والای مبارزین راه آزادگی
 
www.darka91.blogspot.com
facebook : دادجویان آزادیخواه
twitter :دارکا

۱۳۹۱ آذر ۷, سه‌شنبه

جلوگیری نیروهای امنیتی و انتظامی از برگزاری مراسم عزاداری حسینی در سوادکوه

انگار در این فضای غبار الود و سنگین میخواهند انچه اعتقادات مردم است را سست و نابود سازند .
از شناسنامه ملت ایران که اثار باستانی و فرهنگی و تمدن کهن این مرز و بوم است تا اعتقادات مذهبی ادیان الهی همه را مورد تهدید و ممنوعیت و تخریب قرار میدهند .
اینک در اقدامی تعجب برانگیز حکومتی ها از عزاداری حضرت سیدالشهدا نیزمحدود و در برخی مناطق ممنوع اعلام شد .
 در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی چند روستای سوادکوه بخصوص روستاهای مجاور رزمگاه کماندو ایران در زیراب سوادکوه مردم منطقه شاهد حضور مستمر نیروی انتظامی و اطلاعات بودند که با تهدید به لشگر کشی و ارعاب اهالی سعی در خاموش کردن آوای شور و عشق حسینی داشته اند .
هر چند اهالی بیان داشته اند که طبق سنت همه ساله اقدام به برگزاری مراسم میکنند اما مامورین حکومتی اعلام کرده اند بدستور دادستان مجنون سوادکوه هرگونه تجمع غیرقانونی و ممنوع میباشد .

۱۳۹۱ آبان ۲۱, یکشنبه

اقدام ناجوانمردانه دادستان سوادکوه در ضرب و شتم مردم بی دفاع

طبق گزارشهای دریافتی چند تن از روستائیان سوادکوه که برای شکایت از نیروهای گارد حکومتی به دادستانی مراجعه کرده بودند بدستور دادستان در اتاق دادستانی سوادکوه مورد ضرب و شتم وحشیانه قرار گرفتند .
این اقدام دیوانه وار دادستان نشانه ضعف و ترس از تحرکات مردمی است .
گزارشها از فشار فزاینده نیروهای امنیتی به مردم محروم سوادگوه حکایت دارد .
بعلت حمایت برخی از مردم از رزمگاه کماندو ایران که سابقه بیست و پنج ساله در منطقه دارد بسیاری از این افراد مورد تهدید و اذیت و آزار قرار میگیرند .