۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

جایگاه وکلا و حقوقدانان در کشور ما کجاست ؟

انسان آزاد آفریده شده و حق آزادی بیان و کردار در چارچوب اصول انسانی و اخلاقی را دارد و باید آزادانه زندگی کند و از حق و حقوق راستین و اساسی خویش دفاع نماید .
با نگاهی به گذشته و حال جوامع انسانها میتوان تا حدودی جایگاه اصلی و حقوق انسانها را شناخت و تعریف نمود .همیشه در مقاطع زمانی مختلف حکومت ها و افراد و گروه هایی وجود داشته اند که در تضاد رفتار و اندیشه بوده و عده ای بعنوام ظالم و عده ای هم مظلوم واقع شده باشند که در تاریخ از ناهماهنگی ها و ناهنجاری ها فراوان نوشته است اما واقعیت همیشه در بسیاری از اعصار وجود داشته است که بوده اند همیشه افرادی که از حق خویش آنچه در اعتقاد یا اموالشان بوده دفاع کرده و مینمایند و حتی افرادی شجاع ، مدافع حق و حقوق دیگران بوده اند .
نگرشی مختصر به امر وکلالت نشان از آن دارد که وکالت دیگران از دیر باز وجود وجود داشته و در جامعه امروزی شغل یا هنری  علمی تخصصی مطرح میباشد .وکالت علاوه بر اینکه یک شغل تخصصی است یک وظیفه اجتماعی و انسانی نیز میباشد . در واقع حیثیت یک وکیل حقوقی در قبال احساس مسئولیت و وظیفه ای است که در قبال شناخت حقوق انسانها و دفاع از مظلومین و بی پناهان دارد . حقیقت اینست که وکلا باید بیشتر از دیگران از قانون آگاه بوده و توانایی اظهار نظر آزادانه و نقد و بررسی قوانین را داشته باشد .
از مهمترین و شاید خطرناکترین مشاغل همانا قضاوت و وکالت است که کوچکتریت لغزش و اشتباه موجب شکست یا نابودی شغلی و حیثیتی و اخلاقی میشود . وکالت تابع شرایط خاص خود است که در اکثر مواقع استرس های ناشی از این شغل دامنگیر وکلا میگردد .
همانگونه که یکی از اساسی ترین حقوق انسانها حق برخورداری از دادرسی عادلانه و منصفانه برای همه بدون در نظر گرفتن گرایشات قومی و نژادی و ... است . از مهمترین زمینه مساعد برای دادرسی حضور وکیل آگاه ، توانا و شجاع است که با استقلال کامل بتواند از حقوق موکلین خود دفاع نماید . وقتی یک وکیل بدون ترس و هراس موقعیت مادی و اجتماعی نسبت به وظایف و شرح حقوق و جامعه حساس بوده و با دانستن حقوق و شجاعت و شهامت حضور در محاکم و ابراز حقایق بر اوضاع حقوقی محدوده فعالیت وظایف قانونی و انسانی مسلط باشد  بهتر میتواند به تعهد خویش و دفاع از حقوق پایمال شده عمل نماید .

۱۳۹۱ دی ۱۸, دوشنبه

سخنی با نظامیان



هر ملت و کشوری برای امنیت و حراست از تمامیت ارضی و موجودیت اش نیاز به نیروهای مسلح قدرتمند و مسلح دارد که در درجه اول وظیفه شان حفظ مرزها و مقابله با تهدیدات خارجی است . دراین میان نیروهایی هم برای امنیت داخلی و شهرها ، حفاظت از شهروندان در مقابل ناامنی و بی نظمی هستند . در هر صورت نیروهای نظامی و انتظامی هر کشور آزاد و مردمی با وظایفی مشخص و مشروح فعالیت میکنند که بایستی در چارچوب قوانین و در راستای ارتقاء امنیت حرکت نمایند . بگونه ای که شهروندان با حضور و وجود چنین نیروهای احساس آرامش و امنیت نمایند . اما در برخی حکومت های خودکامه و دیکتاتوری بعضاٌ یا تمام این نیروها برای اهداف خاص حاکمان ظالم و در صورت سرکوبی مردم استفاده میشوند که هم در گذشته و هم عصر حاضر شاهد چنین مواردی هستیم .
در نگاهی آزادانه و در چارچوب شرایط اخلاقی و انسانی یک سرباز دارای خصلت ها و ویژگی هایی باید باشد که اصالت و جایگاه مخصوص اش را نشان دهد . خصوصیاتی همچون توانایی و سلامتی جسمی و روحی ، دارا بودن منش پهلوانی و رعایت اصول اخلاقی و انسانی ، پیروی از دستورات ، منظم و مرتب بودن و از همه مهمتر داشتن انگیزه مبارزه با دشمنان و بیگانگان مهاجم و ... که بعنوان یک نظامی شجاع میتواند مطرح باشد .

همانگونه که جایگاه انسان و مقام انسانیت با دیگر موجودات و جانوران متفاوت بوده و دارا بودن شعور و فهم  انسان را از دیگر جانداران متمایز ساخته است و در جنگ و کارزار هم یک انسان کامل بایستی با جانوران وحشی فرق داشته باشد .
آنچه از گذشته و حال دیده میشود همواره انسان هایی که جوانمردانه مبارزه کردند و میکنند در ردیف و مقام انسانیت شناخته شده و جایگاه راستین انسانی را حفظ نموده اند . اما آنهایی که وحشیانه بصورتی نابرابر جنگ مینمایند بعنوان زشت ترین چهره ها و پایین ترین رتبه های آدمیت شمرده میشوند .
جنگ در مقابل دشمن ، چه بی سلاح و چه با سلاح هر اندازه که توازن  قوا هم وجود نداشته باشد ، حداقل جبهه مشخص و معینی دارد . اما حمله نیروهای مسلح به افرادی که سلاح در اختیار نداشته و پناهگاهی ندارند از نمونه های بارز سقوط اخلاق و انسانیت است که متاسفانه در برخی از مقاطع زمانی و مکانی شاهد آن بوده و هستیم  و تلخ تر و دردآورتر از آن دیدن صحنه های تاسف بار و تاثرانگیز در مملکتی که دارای پیشینه ای غنی تاریخی بوده میباشد . کشوری که آواز بلند دلاوران و جوانمردان مبارزش در زمان های بسیاری یادآور و بیانگر بهترین شیوه های رزم با رعایت اخلاق والا و اصول انسانی بوده است .
اینک سخنی با همراهان نظامی مان داریم که در این شرایط حساس جامعه مان در کدامین جایگاه و مرتبه قرر داریم . آیا نظامیان توانایی مقابله با دشمنان خارجی را دارند و آیا آنچنان که بایستی آمادگی لازم و بدور از مشکلات سیاسی و اقتصادی و خانوادگی را داشته باشند ، است . یا تبعیض و بی عدالتی حتی در این بخش هم بچشم میخورد . آیا اهداف اصلی و راستین ارتشیان ایران زمین مشخص و روشن است یا در فضایی از سرگردانی و حیرت بسر میبرند ؟
در این مدت چندین سال آیا به حقوق و مزایا و جایگاهشان ترتیب اثر داده شده یا همچنان در لبه پرتگاه هستند ؟
و سخن مهمتر با نیروهایی که بعنوان انتظامی در داخل شهرها مستقر هستند . در ابتدای عضویت در این مجموعه با چه اهدافی وارد شدید ؟ آیا برای حفظ امنیت شهروندان و کمک به هموطنان و احترام به حقوق مردم یا شکستن حرمت دیگران و ناامن کردن اماکن و خانه های مردم ؟
وظیفه پلیس چیست ؟
آیا وظیفه نیروی انتظامی تلاش برای نظم و امنیت جامعه باید باشد یا خود متجاوز به حقوق اولیه و اساسی شهروندان میباشد ؟
رعایت سلسه مراتب و اجرای دستورات مافوق به چه قیمتی ؟ آیا به قیمت از دست دادن وجدان و شرافت انسانی میشود هر دستوری را اجرا نمود ؟
براستی برخورد مسلحانه و چندین نفری با یک نفر بی پناه و بی دفاع هموطن نشانه چیست ؟
میتوان تصور کرد که هنوز افراد زیادی در نیروی انتظامی هستند که خواهان رعایت انصاف و جوانمردی در برخورد با مردم باشند . اما این نکته را هم بایستی توجه داشت که وظیفه اصلی پلیس ایجاد فضایی امن برای شهروندان است ، نه مقابله با هنرمندان ، اندیشمندان و آزادیخواهان و جوانان که این امر کاری بس ناپسند است و باید به آینده ای نزدیک چشم دوخت که ستمدیدگان و زخم خوردگان بزودی همین دست بندها و پابندها را به جنایتکاران و ستمکاران میزنند و آن روز دور نیست و تردیدی وجود ندارد چرا که همواره چرخش روزگار اینگونه بوده است و گماشتگان و داروغه های هر حکومتی زودتر از حاکمان زورگو و ظالم به مجازات رسیده اند طوری که فریادرسی نخواهند داشت و کسی از آنها حمایت نخواهند کرد .
توصیه به نیروی انتظامی و نظامی اینست که خود را درگیر ماجراهای فریب و زور و تزویر نکنند و از غافله دزدان و غارتگران دوری بجویند و از مقابله با مردمی که از ستم و ظلم حاکمان مستبد به ستوه آمده اند و برای آزادی میهن و جلوگیری از ویرانی بیشتر سرزمین شان بپا خاستند برحذر باشند و بدانند بزودی دوره سیاه و ننگین به پایان میرسد و زمانه روشن و با عزت خواهد رسید .
به امید فردایی بهتر با حضور همه اقشار و گروه ها و آزادی سرزمین پاک ایران زمین و جایگاهی شایسته برای همه خدمتگزاران به مردم ایران .

۱۳۹۱ دی ۱۲, سه‌شنبه

بیانیه دوم جنبش دادجویان رزمگاه کماندو ایران ( سخنی با رسانه ها )



زیباترین زینت هر انسان راستگویی و درستی در گفتار است و زشترین کار دروغگویی میباشد .
راستگویی و حقگویی همیشه زیباست و برازنده انسانهای آزادیخواه و درست کردار است و همواره بیادماندنی ترین خاطره های نیک روزگار میماند و از این میان شهامت و امانت را در خود آمیخته دارد . اما دروغگویی بسیار کاری نکوهیده و ناپسند بوده و چهره های دروغگویان را هم زشت میکند و با درونی از خیانت و ترس عجین است .
مطمئنا هیچگاه و هیچ چیز ثابت و ابدی نیست و فقط کردار و گفتار نیک وپسندیده به یادگار میماند همانگونه که فضاهای سرد و ناامیدی میگذرند و جای خود را به امید و روشنایی میدهند و این قانون طبیعت و گردش روزگار است که همه چیز در حال تغییر و حرکت هستند و هیچ چیز جز ذات خداوند یکتا در عالم جاودانه و ابدی نیست .
انسانها ، کشورها ، موجودات و موقعیت های طبیعی و جغرافیایی در هر مقطع و در زمانه خود دستخوش حوادث و رویدادهای گوناگون چه تلخ وشیرین و چه با ویرانی و آبادی با ظواهری متفاوت بوده و هستند و در برخی مواقع عده ای وقایع را با احساس خود چه به دلخواه و چه با فرمان و اجبار ثبت میکنند و به برگ های تاریخ می افزایند که هم اینک برخی دست نوشته ها و سنگ نوشته ها و آثار فرهنگی و باستانی بجای مانده حکایت از شناسه های  تاریخی هر قوم و قبیله و ملتی دارد و هر ملتی با گذشته خود عجین و زنده است . بگونه ای که بسیاری ملاک و معیار ارزش گذاری مملکت خود را از میراث فرهنگی و تاریخی بجای مانده  از گذشته سرزمین شان میدانند .